امسال یلدا زاهدان بودیم...
البته من یه هفته قبلش اومده بودم زاهدان بخاطر کلاسای فنی حرفه ای...اولین رژ لبم چه خاطره ی پر استرسی بود،لبش خیلی ورم کرد،:/
شنبه یلدا بود...
رفتیم ظهرش سعید واسم قالب کیک گرفت..
کیک یلدایی گرفتیم..
ریمل گرفتم..
شبم مهمونا اومدن...
اول نوژان اینا...ساعت ۱۰/۳۰شبم اقای کاظم و حسن اومدن...
روز بعدشم (یکشنبه)ظهر بعد ناهار برگشتیم ایرانشهر...
جرقه امید در 30بهمن...
برچسب : نویسنده : rosa6872 بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت: 23:46